ماروتا، یوونتوس و یك جدایــــــی؛ اینها احتمالاً كلیدواژههای یك سریال ادامهدار هستند. واژگانی كه پله به پله رمزگشایی و سناریویِ نهایی را شكل خواهند داد. پیش از این نیز صداهای جدیدی از خانه یوونتوس به گوش میرسید. جان اِلكان چند ماهی بود كه همیشه با فابیو پاراتیچی دیده میشد؛ آنهم در حالیكه ماروتا شانه به شانه آنیلی حركت میكرد. مصاحبههای متنوع یك به یك از سوی نزدیكانِ آنها در رسانهها منتشر میشد. یكبار ماروتا سمبل وفاداری و توانمندی معرفی میشد و بارِ دیگر پاراتیچی نیروی كمكیِ مدیران و برگ برنده انتقال رونالدو خطاب میشد.
پیشكسوتان و كارشناسان نیز بسته به گرایششان به سوی هر كدام از متنفذینِ خاندان آنیلی متمایل میشدند. ندود از پاراتیچی تعریف میكرد و او را مؤثر در تغییر نظر ماروتا میدانست و برخی از روزنامههای ورزشیِ ایتالیا نیز ماروتا را سرسختتر از تأثیرپذیری از سوی سایرین میپنداشتند.
بدهیها سنگینتر شدهاند و برنامهها و پیشبینیها باید به دقت تدوین شوند و همه بدون عدول از دورنمای اقتصادی یووه در یك محور حركت كنند. ماروتا در چنین وضعیتی طبیعتاً اشتیاقی برای ادامه همكاری با بانوی پیر نخواهد داشت. او خوب میداند یك اتفاق غیرمترقبه یعنی یك بحرانِ سنگین برای باشگاه یوونتوس. از سوی دیگر ویترین افتخارات سالهای اخیر یووه نیز با نام او پیوند خورده و او هرگز دوست ندارد تا دستاوردهایش را با اظهارات انتحاری و قهر و كینه آغشته كند.
در هر حال تا جلسه نهایی سهامداران و هیأت مدیره باشگاه یوونتوس در ماه اكتبر چند روزی باقی مانده است. خروجی این نشست الزاماً ابقاء و توافق با ماروتا را با خود ندارد اما ممكن است علیرغم بازی با اسامی رسانهها، افراد شناخته شدهتر و كاربلدی همچون جووانی كارنِوالی مدیر سابق باشگاه ساسوئولو تا فابیو پاراتیچی را جانشینِ مرد جداییطلبِ یووه كند.
متن بالا، بخشی از یادداشت تونی داماچِلّی در Il Giornale می باشد